Counters

یکشنبه، آبان ۲۲، ۱۳۸۴

ناقه اي براي همه



آدمي حاضر است كه تمامي واقعيتها را قرباني دين آبا و اجدادي كند او حاضر نيست ديد جديدي از پيام خدا داشته باشد زيرا ديد جديد عقايد كهنه اش را زير سوال ميبرد و البته اين هميشه رسم تاريخ بوده است. زماني كه پيامبر صالح ناقه اي را به عنوان آيت به مردم معرفي كرد قوم او وي را مسخره ميكردند و ميگفتند اي صالح اين چه ربطي داشت!!

صالح به مردم خود ميگفت اين شتر يكي از آيات بزرگ خداست براي شما ، به او آزار نرسانيد. اما مردم كه عقايد خود را در خطر ميديدند با ديدن شتر ياد قدرت و بزرگي خدا مي افتادند و احساس ميكردند فرقه اي كه سالها با آن انس گرفته اند و كلي افسانه بافي براي آن كرده اند ، در معرض خطر است و سرانجام ناقه را كشتند. سوالي كه پيش ميايد اين است كه مردم صالح چرا شتر را كشتند؟!

جواب اين است كه قوم صالح رسولخدا ، در رفاه كامل به سر ميبردند غارهاي محكمي از دل كوهها براي خود بوجود آورده بودند سرزميني كه آنان در آن ميزيستند مكان خوش آب و هوا وسرسبزي بود ، بنابراين خداي مهربان جهت آزمايش آنان دست روي نقطه حساسشان گذاشت. ناقه اي فرستاد تا كه به آنان ثابت كند كه قوم صالح براي ادامه هوا و هوس خود حاضرند هر كاري انجام دهند حتي حاضرند كه آيت و نشانه خدا را از بين ببرند و خفه كنند. و اين چيز جالبي بود زيرا خدا مهربان با چيز جالبي نهاد دروني آنان را بيرون ريخت. قوم صالح قبل از آزمايش خدا ادعاي زيادي داشتند ولي نتوانستند وجود يك ناقه ( كه در نعمت خدادادي شريك آنان ميبايست ميشد) را تحمل كنند و بالاخره ناقه را كشتند. خداي مهربان از طريق بسيار جالبي آنان را آزمايش كرد و نهاد آنان را به همه نماياند و سرانجام بعد از نماياندن نهاد درونيشان و وادار كردن مترفين آن جامعه به قتل شتر ، آنان را دچار عذاب خود كرد و براي هميشه بدبخت شدند.

در زمان ما ناقه صالح وجود ندارد اما ناقه دوران ما كتاب قرآن است . معجزه قرآن ناقه اي است براي تمام دوران . معجزه قرآن محدود به جامعه خاصي نيست و همچنين محدود به زمان خاصي نيست. همانطور كه مشركين مكه (با توجه به اين كه در شعر و شاعري در اوج بودند) در مقابل ذوق ادبي قرآن مبهوت شده بودند ، پس بايد معجزه جاويد همه زمانها در قرن كامپيوتر و الكترونيك به طريقي ديگر خود بنماياند ، زيرا كه قرآن آخرين كتاب خدا براي جامعه بشريت است و صددرصد بايد دليل محكمي براي آسماني بودن خود در قرن كامپيوتر داشته باشد.

مسلمانان كه به فرقه هاي متعددي تقسيم شده اند بعد از 1400 سال ادعاي اسلام ، خداي قادر توانا خواست كه آنان را بيازمايد خداي مهربان خواست كه به آنان ثابت كند كه قرآن متروك مانده است و جاي خود را به كتب حديث داده است خواست ثابت كند كه "درست است كه شما اسم خود را مسلمان گذاشته اي ولي اين فقط اسم است نه چيزي ديگر!!"

خداي يكتا خواست ثابت كند كه مسلمانان حاضر نيستند بدون حديث دست به قرآن بزنند. آزمايشي كه خدا انتخاب كرد همان قرآن بود همان قرآني كه صدها تفسير برآن نوشته اند ولي هنوز باورش ندارند.
رابطه فوق بشريي بر قرآن حاكم است كه از عهده انس و جن خارج است ، رابطه 19 در هيچ كتاب ساخت بشر وجود ندارد ، زماني كه رابطه توسط دكتر خليفه كشف شد عده زيادي استقبال كردند و مدتها جشن و شادي ميكردند ولي از طرفي ديگر 19 ثابت ميكرد كه كتب حديث فاسد است و همچنين دو آيه آخر سوره توبه جزو قرآن نيست و همچنين ثابت ميكرد كه مسلمانان به جاي خدا مقدسين را پرستش ميكنند ، همين موارد باعث شد كه مسلمانان از معجزه 19 دلسرد شوند و در نهايت از استقبال خود پشيمان شدند حتي بعد از مدتي دست به مبارزه با اين رابطه قرآن زدند و در نهايت آن را مثل ناقه صالح به طور موقت خفه كردند ، خداي مهربان ادعاي مسلمان بودنشان را بروز داد دست روي نقطه حساسشان گذاشت به آنان ثابت كرد كه مسلمانان خدا را براي فرقه خود ميخواهند ، و الا مسلمانان با خدا كاري ندارند!!!

مسلمانان ميخواهند اسمشان شيعه و سني باشد و اين را مايه افتخار خود ميدانند و مدتهاست كه به آن دلخوش كرده اند.البته ملل به ظاهر مسلمان جزاي اين نافرماني را پس ميدهند زيرا كه در حال حاضر كشورهاي مسلمان از عقب افتاده ترين كشورهاي دنيا هستند و البته اين فقط شروع كار است.

فرقه هاي سني و شيعه و صوفيه در ظاهر همه اعلام ميكردند كه قرآن را قبول دارند. مطمئنا اگر دكتر خليفه معجزه 19 را مياورد ولي در كنار آن كاري به كتابهاي حديث نميداشت و همچنين پرستش مقدسين را منع نميكرد در حال حاضر مسلمانان مشكلي با 19 نداشتند و من مطمئنم كه همه آن را قبول ميكردند ولي خداي مهربان براي هر جامعه اي آزمايشي گذاشته است و از آزمايش خدا كسي نميتواند فرار كند .

اهل سنت صفت عدالت را براي صحابه تعريف كرده بودند و پيروي از صحابه را بر خود لازم ميدانستند و اين در حالي بود كه كه 19 سال بعد از مرگ پيامبر دو آيه به قرآن اضافه شد و اين نقطه حساس اهل سنت بود زيرا با وجود نظريه عدالت صحابه (كه در قرنهاي بعدي توسط بني عباس اختراع شد) قبول كردن اين مورد براي آنان مشكل بود و اين خود نظريه عدالت صحابه و جماعت را زير سوال ميبرد.

همچنين شيعيان و صوفي ها كه دل به علي و خاندان او بسته بودند و آنان را قديساني در كنار خداي يكتا قرار داده بودند و همچنين قرنهاست كه فكر ميكنند جنگ علي به خاطر خلافت بوده است و حال آنكه جنگهاي علي فقط به خاطر اضافه كردن دو آيه به قرآن بود و همچنين شيعيان و صوفي ها در خواندن غير خدا رتبه اول را دارند لذا قبول كردن معجزه 19 باعث ميشد كه افسانه هاي شيعيان و سني ها و صوفي ها زير سوال برود و خداي مهربان دست روي نقطه حساس اين گروهها گذاشت.

همچنين مسيحيان كه به پيامبر عيسي صفات خداي زميني داده بودند در رد 19 شك نكردند زيرا واقعا مشكل است كه يك روز به عيسي صفت خداي زميني بدهيد روز بعد بگوييد او بنده اي از بندگان خدا بود .خداي بزرگ كه مالك آسمانها و زمين است براي هر قومي و حتي هر فردي ناقه اي در نظر گرفته است كه بوسيله آن نهاد انسانها را افشا ميكند و اخلاصشان را آزمايش ميكند.
بعد از مدتي كه نظريه 19 در ميان مسيحيان و در غرب جهان گسترش پيدا كرد عده اي از مسلمانان و نژاد گراها شروع به تهمت پراكني عليه رشاد خليفه كردند و او را متهم به عدد سازي كردند و اعلام كردند كه چرا او خود را پيامبر معرفي كرده است و البته اينها همه بهانه و حيله شيطان است.

1 : نظرات

At ۱۲:۳۱ بعدازظهر, Blogger Unknown said...

خدا خیرتون بده ؛ هیچ جای تردیدی نگذاشتید بمونه

 

ارسال یک نظر

<< صفحه اصلي